امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

امیرمحمد

یک اتفاق خوب درمهدروز دو شنبه 13شهریور1391

1391/6/16 11:00
نویسنده : مامان
134 بازدید
اشتراک گذاری

سلام البته این مطالب با تاخیر نوشته می شود چون نی نی وبلاگ بسته بود -ساعت ١٢.٣٠از مهد تماس گرفتندو رحیمه جون پشت خط بود امیر یک ربع -٢٠دقیقه است که دارد گریه میکند -حدس زدم یا جیش داره یا .... چون برخلاف همه صبحها کارش را انروز انجام نداده بودبنابر این سریع زنگ زدم به عمع جون- چون محل کار من تا مهد دور است و لااقل ٢٠دقیقه بطول می کشد از عمه سهیلا خواستم تا زحمت اینکار رابکشد من هم سریع آژانس گرفتم و رفتم - تواین فاصله مربی مهد هاجر جون از مربیان مهد رضایت او را جلب کرده تا برود و دستشویی جیش کند وقتی عمه جون رسید امیر راحت شده بود و سرحال - خدایا شکرت - چون امیر همیشه جیش خودش را نگه میداشت و آب نمی خورد تا به خانه برسد.و من همیشه نگران این موضوع اما بهرحال اگر چه کمی گریه کرد اما به صلاح آن غرور یا ترس یا خجالت اینکار ریخته شد.باز هم خدایا شکرت. اللهم صلی علی محمد و اله محمد . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرمحمد می باشد