انتظار رسیدن مبلمان اتاق خواب
سلام گل پسر از دیروز ساعت 3 که رفتیم خانه تا شب ساعت 7 منتظر رسیدن تخت و سایر وسایل اتاقش بود - وقتی وسایل رسید خیلی خوشحال بود طوری که یک شعر هم خوند که من و بابا کلی خندیم که این وروجک این شعر ها را از کجا یاد می گیره - برای خودش می دوید و میگفت :دختر کردی دل منو بردی
تاشب که باباخان تمام وسایلش را جفت و جور کرد و اتاقش تقریبا اماده شد همینطور بیدار بود و مشغول وروجک بازی یا بقول خودش کمک میکرد - جعبه ابزار اسباب بازیش اورده بود و به باباخان میگفت هرچی میخوای از اینجا بردار من کمکت میکنم بده پیچ ها را من ببندم.
امروز عصر هم مقررگردید (عین مصوبات جلسات) - من و گل پسر کتاب داستانها - اسباب بازی و لباسهاش تو اتاقش مرتب کنیم .انشاله همه بچه همیشه شاد و سرزنده باشند.
امروز صبح گل پسر قراره بره سینما - جشن کودک با دعوت از همه مهد های کودک قراره انجا برگزار بشود. امیدوارم امروز هم مثل دیروز بهش خوش بگذرد.
دیروز یک کلاه تاجی هم بهش داده بودند میگفت تو سالن به همه ما چنین کلاهی داده بودند که با بچه های مهد های دیگر فرق داشتیم.
دیروز ناهار ماکارونی داشتند که ظاهرا ماکارونی بدون گوشت کمی خورده بود.انشاله مشکل غذاخوردنش حل شود. یکی از نگرانی های من همین موضوع است .
دیروز عصر تو خونه نان خالی - دوباره شب از گرسنگی میگفت دلم درد گرفته دوباره نان خالی - تاکی میخواد به خوردن نان ادامه بدهد نمی دونم خدایا خودت کمک کن. عزیزانی که مطلب را می خوانند خواهشا برای پسرم دعا کنید تا اشتهاش به غذا باز شود.
اللهم صلی علی محمد و اله محمد