امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

امیرمحمد

ثبت اولین کوه پیمایی قند عسل

سلام دیروز صبح باتفاق باباحمید و گل پسر رفتیم سفید چشمه خیلی خوب بود به پسرم هم خوش گذشت بابا خان که همیشه منتظر چنین لحظه ای بود تا با پسرش به کوه برود. باباخان قبل از ازدواج کوهنوردی میکرد اما بعد ازدواج بدلیل مشغله های زندگی بندرت می رفت اما خلاصه این انتظار به سر رسید و صبح جمعه با هم رفتیم باباخان مطمئن بود پسرش توان جسمی را دارد و راحت می تواند اینکار را انجام بدهد اما من کمی نگران بودم و فکر میکردم پسرم خسته میشوداما خیلی عالی بود امروز صبح می گفت مامان دوباره کی به کوه می رویم.در بین راه می گفت مامان شما پست سر ما بیا چون من و بابام راهنما و رئیس هستیم. امروز صبح هم پسرم از امتحان اخر ترم زبان با قبولی excelent دوباره در رده top ه...
30 شهريور 1392

اولین روز ورود به مدرسه

سلام صبح گل پسر را از زیر قران رد کردم . من و باباحمید هم از اداره مرخصی گرفته و با امیرخان راهی جشن شکوفه هاشدیم والدین همه امده بودند با موبایل و دوربین های مختلف همه داشتند از این لحظه به یاد ماندنی عکس تهیه میکردند.درحیاط مدرسه صندلی آماده شده بود- ابتدا ساعت 8.30بعد از سرود جمهوری اسلامی،مدیر مدرسه سخنرانی داشته معلمها را معرفی نمودند - به 5نفری که صبح زودتر به مدرسه امده بودند و یکی از بچه ها که امروز تولدش بود و قاری کودک قران جوائزی اهدا شد.  بعد هم اسامی بچه ها خوانده شده و معلمین با یک شاخه گلایل صورتی بچه ها را بوسیده در صف قرار داده و سپس راهی کلاسها شدند- در کلاس هم به هرکدام یک هلی کوپتر جنگی هدیه دادند. س...
30 شهريور 1392

چند خبر

سلام کمی عجله دارم - فرداشب مامانی و عمه مژگان خانه ما هستند در نتیجه امیر اقا حسابی خوش بحالش می شود و بازی و شوخی با پریناز می کند - روز شنبه امتحان پایان ترم زبان را دارد و مهمتر اینکه.................................................... روز یکشنبه جشن شکوفه هاست و گل پسر مامان پیش دبستانی است و قرار شد پیش دبستانیها و کلاس اولیها جشن شان روز یکشنبه باشد وای من که خیلی خوشحالم اما فقط یک نگرانی کوچولو و اینکه خیاط خدا خیر داده مدرسه هنوز فرم گل پسر را اماده نکرده است.  خداحافظ تا عکسها و خبرهای خوش دیگر. بوس فراوان هم برای گل پسر و همه بچه های ایران زمین ...
27 شهريور 1392

سرماخوردگی گل پسر

گل پسرم از دیروز صبح سرماخورده همراه با ابریزش و همین حسابی کلافه اش کرده- پسر گلم با با مصرف یکماه دارو خلاصه حالش از تیر ماه خوب شده بود و من و باباخان کلی ذوق کرده بودیم که پسرمان خوب شده  حالا دوباره سرماخورده - وخوردن دارو آغاز شد. الهی که هیچ بچه ای مریض نشود و گل پسر من هم زودتر خوب شود دیروز با گل پسر  کاراته بازی کردیم اما یک ضربه هایی میزند بچه ام واقعا فکر می کند من یکی از دشمنان هستم . دیروز رفت روی صندلی نشست و پادشاه شده بود می گفت وقتی دست می زنم تو بیا بهم بیسکوست یا چای بده. ضمنا وقتی باباخان بهش میگه یک کاری انجام بده در پاسخ میگوید چشم رئیس.  بای
18 شهريور 1392

کلاس لگو

گل پسر دیروز کلاس لگو داشت - موضوع داستانش دونفر بودند که میخواستند از یک دره ای رد بشوند تا به یک گنجی که انطرف دره هست برسند و کنار گنج هم یک اژدها بود-  پسر ناز من بسیار زیبا درست کرد هم محلی که ان دو نفر بودند هم پل هم اژدها و گنج را در طرف دیگر - به تازگی لگوهایی که می سازد بسیار خلاقانه و با فکر درست می کند - انشاله بعد عکسش را هم قرار میدهم. از خدا میخواهم گل پسر مامان رادر تمام مراحل زندگیش یاری کند. ...
13 شهريور 1392

سفربه مشهد

سلام جمعه اول شهریور امیرمحمد به همراه مامانی و بابایی ، عمه شادی و خودم با هواپیما که امیر خان هم عشق هواپیما بود به مشهد رفتیم بقیه هم با ماشین باباحمید امدند ما دیر تر رسیدیم - تا روز سه شنبه انجا بودیم ودر برگشت ما با ماشین امدیم و بقیه با اتوبوس - چون برای برگشت در روز سه شنبه پرواز نبود- خلاصه این چند روز به امیر محمد خیلی خوش گذشت - یک روز را به حرم اختصاص دادیم - یک عصری هم امیر محمد به پارک ملت رفت و حسابی بازی کرد-کمی هم به مراکز خرید رفتیم. جای همه نینی وبلاگی ها خالی -  خیلی خوب بود فقط در برگشت جاده بسیار شلوغ بود و زمان برگشت ما طولانی شد به شکلی که همه ما خسته شده بودیم . صبح چهار شنبه امیر امتحان پایان ترم زبان را دا...
9 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرمحمد می باشد