بدون عنوان
سلام دیروز به پسرم خیلی خوش گذشت کلی با پریناز بازی کرد- صبح هم با عمه جونها و پری رفته بود خیابان - اما امروز صبح حضرت آقا می فرمایند من نمی خواهم برم مهدکوک - اونجا سر و صداست همه جیغ می زنند خلاصه از این جور حرفها- بامنت کشی و نازکشی فراوان یکی از موتور اسباب بازیهاش گرفت و رفت مهد - امیدوارم برای همین اسباب بازی با بچه ها دعواش نشود.
امروز می خواهیم بریم ساری سالگرد مامانم است . خدا این روز پنجشنبه همه اموات از جمله مامانم را بیامرزد و مورد رحمت قرار بدهد.
بنابراین با ابوالفضل بازی می کند پریا هم هست - راستی ابوالفضل پسر دخترخاله امیر محمد میشود و پریا هم دخترخاله امیر محمد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی