امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

امیرمحمد

عید قربان و مشهد

در یک سفر پنج روزه به مشهد رفتیم و به امیر خیلی خوش گذششت.اگرچه حاضر نشد ازش عکس بگیریم. اما همان تعداد محدود را هم بزودی قرار می دهم
16 مهر 1393

مطلبی زیبا و آموزنده

مطلبی که در زیر خواهد آمد نوشته آقای شعبانعلی به نقل از سایت ایران خواهد بود - این مطلب به این دلیل در اینجا قرارداده شد تا به این امید که پسرم روزی این مطلب را بخواند . نخستین روز سال تحصیلی، خاطره‌ مشترک همه ماست. این روزها، با شادی و لبخند، خاطرات نخستین روزهای مدرسه‌ خودمان را مرور می‌کنیم. اما، اگر کمی فکر کنیم به خاطر می آوریم که آخرین روزهای تابستان، برای بسیاری از ما، آرام و غم‌انگیز بود. چیزی شبیه غروب جمعه‌ها. احساسی که نسبت به روزهای شروع سال تحصیلی داشتیم و داریم، می‌گذرد. تلخ یا شیرین، در طول زندگی آنقدر شروعها و پایان‌های مهم را تجربه می‌کنیم، که کمتر فرصتی برای به یاد آوردن آن روزه...
3 مهر 1393

31شهریور سال 93 (روز کلاس اولیها مبارک)

سلام از دیروز خودم بیشتر از پسر عزیزم دلهره شروع اولین روز مدارس را داشتم دیروز امتحان فاینال زبان بعد هم چون پنجشنبه واکسن نزده بودیم ، دیروز غروب اینکار را انجام دادیم تمام مدت  نگران بودم یک وقت بعد واکسن اذیت نشوی اما خوشبختانه هم چیز به خیر و خوشی پیش رفت. هم امتحانت خوب شده و از یکشنبه 6/7/93ترم 5 شروع می شود و هم اینکه  دیشب فقط جای واکسن کمی پسرم را نارحت کرد. امروز صبح هم پسر گلم زود از خواب بیدار و منتظر بود .  چون شروع برنامه در مدرسه ساعت 9 اعلام شده بود امیر به خونه مامانی رفت همراه با فرم و یک شاخه گل برای معلمش و کیف مدرسه . من و بابا هم به اداره رفتیم و بعد ساعت 8.30 برای آماده شدن شما به خانه مامانی آمدیم...
31 شهريور 1393

شروع مدارس

سلام پسر مامان به مدت یک هفته مریضبود و خیلی عذاب کشید درد و چند روز پشت سرهم سرم  بهرحال به امید خدا خوب شد. مدتی است روی واکسن آنفلونزا تحقیق کردم با دکترش هم مشورت کردیم قرار شد امروز واکس بزند.تا انشاله در فصل مدارس مریض نشود. روز یکشنبه امتحان فاینال زبان در ترم 4cاست. و مطمئنم امتحانش مثل ترمهای گذشته عالی میدهد. روز دوشنبه هم به امید خدا  روز اول کلاس اولی هاست. انشاله که همه بچه ها سالم و موفق باشند. راستی دندان سوم پسرم هم افتاده و حالا دندان چهارمش لق شده . بوس  
27 شهريور 1393

امیر خان درکوه

روز جمعه بابا حمید +امیر محمد و مامان رفتیم کوه - بسیار خوش گذشت به علت گرمای زیاد نموندیم ،رفت و برگشت مان سه ساعت طول کشید اما خیلی خوب بود. ...
18 مرداد 1393

مهمان امیرخان

رادین یکی از دوستهای امیر محمد است که از کلاس لگو با هم آشنا شده بودندو بعد هم درمدرسه و پیش دبستانی با هم در یک کلاس بودند الان هم در کلاس قرآن با هم هستند. رادین یک پسر دوست داشتنی است. روز سه شنبه امیر محمد از مامان خواست تا رادین را دعوت کنیم خونمون تا باهم بازی کنند. مامان  هم روز سه شنبه با مامان رادین هماهنگ کرد ودیروز این دو گل پسر کلی با هم بازی کردندو بهشون خو ش گذشت. امیر محمد از روز سه شنبه سفارشات پذیرایی را به مامان دادند. بستنی ، پف فیل، کیک و شیر و پیراشکی . مامان هم با کمال میل آماده کرد. به امید سلامتی همه بچه ها. ...
16 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرمحمد می باشد